سیاوش نامه

شعر

باران

جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ب.ظ

صبحگاهان شد شتابان سوی باران می روم

گرچه پاییزم ولی همچون بهاران می روم

 

می شود مشتاق شبنم هر زمان گلبرگ و من

دم بدم مشتاق یارم پایکوبان می روم

 

آرزویی نیست بلبل را بجز دیدار گل

زیر پای دلبرم چون چشمه ساران می روم

 

از پی چشمان زیبایش کنون شب تا سحر

در طلب من سوی مسجد دیده گریان می روم

 

گر چه پیرم لیک از بهر وصال یار خویش

بی امان افتان و خیزان چون جوانان می روم

 

دوش رنجاندم دلش وز بهر دلجویی کنون

بر در سلطان قلبم دلنوازان می روم

  • سیاوش اکراد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی