سیاوش نامه

شعر

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۸
مرداد

من از این جور تو ای چرخِ فلک بیزارم

این چه رسمیست که گل میبری از گلزارم

 

تا ببینی گلی اندر بر و می در کف ماست

آنچنان جهد کنی تا ببری دلدارم

 

ای که یارم ز سر بخل ربودی، خوش باش

صبر کن تا به قیامت که رسد دیدارم

 

ابر و بادو مه و خورشید و فلک در کارند

تا به میدان رود و کشته شود سردارم

 

من بدان خون سیاوش نگرم یا گل سرخ

ز غمش من همه شب تا به سحر بیدارم

 

لب تشنه، تن عریان، سر بی خود و سلاح

آمدم من به مصافت، تو ببین بی یارم

 

  • سیاوش اکراد